معنی همهمه مردم

حل جدول

همهمه مردم

ولوله


همهمه

غوغا، بلوا

گیراگیر


همهمه- سروصدا

غُلغله

فرهنگ معین

همهمه

(هَ هَ مِ) [ع. همهمه] (اِ.) صداهای درهم و برهم جماعت.

فرهنگ فارسی هوشیار

همهمه

صداهای درهم و برهم از مردم یا از حیوانات


همهمه کردن

پخالیدن (مصدر) صداهای در هم وبر هم ایجاد کردن.

فرهنگ عمید

همهمه

صداهای درهم و برهم از حیوانات یا مردم،

فارسی به عربی

همهمه

ازیز، اضطراب


همهمه کردن

دندنه

مترادف و متضاد زبان فارسی

همهمه

الم‌شنگه، جنجال، سروصدا، غلغله، غوغا، ولوله، هنگامه، هیاهو

فارسی به آلمانی

همهمه

Brummen, Schnarren, Summen, Surren, Aufruhr, Tumult [noun]


پر همهمه

La.rmend [adjective], Tumultartig

گویش مازندرانی

مردم

مردم

لغت نامه دهخدا

مردم

مردم. [م ُ رَدْ دَ](ع ص) ثوب مردم، جامه ٔ کهنه و درپی کرده.(منتهی الارب). ثوب مردم و مرتدم و متردم وملدم، خلق مرقع.(متن اللغه). لباس کهنه ٔ وصله دار.

معادل ابجد

همهمه مردم

379

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری